اولدوز صادق
صلح باعث توسعهي جهاني استدر دنياي پيش روئي كه خشونت بيداد ميكند و روز به روز بر آمار جنگ و خشونتهاي پنهان و آشكار افزوده ميشود و انساني درنده خويتر تحويل جامعهها ميدهد، مقش خانواده در اجراي صلح بسي عميقتر از ساير نهادهاست.خانواده به عنوان نهادِ كوچكي از جامعه، نقشي اساسيتر از بقيه نهادها را داشته و دارد، چرا كه شخصيت انسانها از همان اوان كودكي ازبطن خانواده شروع به رشد ميكند.در سيستم خانواده اگر چه سرپرست و حامي را پدر معرفي كردهاند و اما نقش مادر در اين ميان بسيار مهمتر و كارسازتر است.امروزه هجوم سيلآساي فيلمهاي آكنده از خشونت و كشت و كشتارها در بين نوجوانها و جوانها الالخصوص در بين پسرها، آثار بسيار شومي به جاي گذاشته است و آيندهي بسيار شومتري را نيز بر جاي خواهد گذاشت، چرا كه شاهد ترويج بيشتر چنين فيلمهاي خشونتباري نسبت به سالهاي قبل هستيم.با مقايسه در فيلمهاي گذشته و امروز شاهد زير سؤال رفتن حس انساني، عشق و همياري و فداكاري و... هستيم، چنانچه در گذشته حسهاي جوانمردي، كمك رساني، همدلي و... بسيار احساس ميشد ولي امروزه كشت و كشتار، فردگرايي، ترويج خشونتهاي دروني، تحقير، ضعيفكشي و... بيشتر رايج است. در روح و روان اكثر پسرهاي امروز رسيدن به اوج به اصطلاح بزن بزنها و خشونتهاست، اگر كسي از نظر جسمي ضعيف باشد و مخالف خشونت با او به عنوان موجودي پست و زبون برخورد ميشود و او در كنج جامعه تنها باقي ميماند و تمامي اينها و ارزشهاي فرهنگي در هر جامعه و قدرتِ مردانگي كه تبليغ ميشود و تسلط مردان با زور و قدرت بازو و طرفداري سيستمِ جامعه از جنس مذكر به عنوان جنس برتر و توجيح حس خشونت بار او چه در خانواده و چه در جامعه و... باعث ميگردد رابطهي خشونت بار مردان رابطهاي انكارناپذير باشد.حتي در خانوادهها نيز پسران بر طبق روشهاي خشونتطلبانه پرورش مييابند. نوع اسباببازيهاي پسران و تصوري كه خانوادهها از آنان براي خودشان ارائه ميدهند و اوقات فراغت آنان را با كارتونهاي خشن پر ميكنند و دائماُّ گوشزد ميكنند كه: «تو مردي و مرد بايد قوي باشد و...» و او قوي بودن را در كشت و كشتارها، زدن خواهر خود، كشيدن موهاي مادرِ خود و... ميبيند و وقتي در مقابل آن، مقابلهاي نميشود، چرا كه بايد پسر بتواند در جامعهي خشنِ بيرون، از خود دفاع كند و پيروزمند بزرگ شود و... .در اين ميان نقش دختران و زنان در مقابله با اين جريانها و اجراي صلح در خانواده و جامعه بسيا ارزنده خواهد بود. زنان با وجود تبليغات وسيع در رسانههاي جمعي _ وارد جريانهاي خشونتآميز شده اند_ هنوز آلودهي اين خشونت جهاني نگشته اند، هر چند سيستم سرمايهداري در صدد اجراي اين طرح ميباشد ولي تا اجراي آن شايد فاصلهي زيادي داشته باشيم.هنوز زنان با وجود تمامي اينها بزرگترين پيامآوران صلح و امنيت در جهانند و هزاران هزار تشكلها و انجمنها براي اين امر داير كردهاند و اين جاي بسي خوشحالي است، بنابراين با چنين وضعيتي مادر با القاي صلح، دوستي، زيبايي ميتواند كودك خود را تحويل جامعه دهد و روح او را تا ميتواند از خشونتهاي بيرويه و زيانآور صيقل دهد. در عصري كه جاي انسان و انسانيت و زيباييشناسي بسيار خالي است و پيشرفت سريع تكنولوژي بصورت كاذب و سريعتر از اخلاقيات و معنويات ـ خسارتهاي جبرانناپذيري را به بار آورده است، زنان كه اوقاتي آزادتر و روحي قابل قبولتر دارند ميتوانند جهان را با نگرشِ جديد دگرگون كنند و انقلابي عظيم به راه اندازند و توسعهي جهاني را با نگرشِ صلحطلبانه پيش برانند و اگر زنان اين امتياز را دارند كه روحي صلحطلب دارند و ترويج دهندهي صلح و آرامش و امنيتند بايد سعي كنند اين امتياز را از دست ندهند، چرا كه بعد از اين انسانها به صلح بيشتر از جنگ نيازمندند.همچنين زنان با اين امتياز ميتوانند موقعيت خود را به ثبوت برسانند و با برپائي پرچم صلح و آرامش جهاني، جايگاه انسانيِ خود را زيباتر بازيابند و موج ديگري را در جهان رايج گردانند كه جهان و بشريت تشنهي آن است.به امید چنین روزی
صلح باعث توسعهي جهاني استدر دنياي پيش روئي كه خشونت بيداد ميكند و روز به روز بر آمار جنگ و خشونتهاي پنهان و آشكار افزوده ميشود و انساني درنده خويتر تحويل جامعهها ميدهد، مقش خانواده در اجراي صلح بسي عميقتر از ساير نهادهاست.خانواده به عنوان نهادِ كوچكي از جامعه، نقشي اساسيتر از بقيه نهادها را داشته و دارد، چرا كه شخصيت انسانها از همان اوان كودكي ازبطن خانواده شروع به رشد ميكند.در سيستم خانواده اگر چه سرپرست و حامي را پدر معرفي كردهاند و اما نقش مادر در اين ميان بسيار مهمتر و كارسازتر است.امروزه هجوم سيلآساي فيلمهاي آكنده از خشونت و كشت و كشتارها در بين نوجوانها و جوانها الالخصوص در بين پسرها، آثار بسيار شومي به جاي گذاشته است و آيندهي بسيار شومتري را نيز بر جاي خواهد گذاشت، چرا كه شاهد ترويج بيشتر چنين فيلمهاي خشونتباري نسبت به سالهاي قبل هستيم.با مقايسه در فيلمهاي گذشته و امروز شاهد زير سؤال رفتن حس انساني، عشق و همياري و فداكاري و... هستيم، چنانچه در گذشته حسهاي جوانمردي، كمك رساني، همدلي و... بسيار احساس ميشد ولي امروزه كشت و كشتار، فردگرايي، ترويج خشونتهاي دروني، تحقير، ضعيفكشي و... بيشتر رايج است. در روح و روان اكثر پسرهاي امروز رسيدن به اوج به اصطلاح بزن بزنها و خشونتهاست، اگر كسي از نظر جسمي ضعيف باشد و مخالف خشونت با او به عنوان موجودي پست و زبون برخورد ميشود و او در كنج جامعه تنها باقي ميماند و تمامي اينها و ارزشهاي فرهنگي در هر جامعه و قدرتِ مردانگي كه تبليغ ميشود و تسلط مردان با زور و قدرت بازو و طرفداري سيستمِ جامعه از جنس مذكر به عنوان جنس برتر و توجيح حس خشونت بار او چه در خانواده و چه در جامعه و... باعث ميگردد رابطهي خشونت بار مردان رابطهاي انكارناپذير باشد.حتي در خانوادهها نيز پسران بر طبق روشهاي خشونتطلبانه پرورش مييابند. نوع اسباببازيهاي پسران و تصوري كه خانوادهها از آنان براي خودشان ارائه ميدهند و اوقات فراغت آنان را با كارتونهاي خشن پر ميكنند و دائماُّ گوشزد ميكنند كه: «تو مردي و مرد بايد قوي باشد و...» و او قوي بودن را در كشت و كشتارها، زدن خواهر خود، كشيدن موهاي مادرِ خود و... ميبيند و وقتي در مقابل آن، مقابلهاي نميشود، چرا كه بايد پسر بتواند در جامعهي خشنِ بيرون، از خود دفاع كند و پيروزمند بزرگ شود و... .در اين ميان نقش دختران و زنان در مقابله با اين جريانها و اجراي صلح در خانواده و جامعه بسيا ارزنده خواهد بود. زنان با وجود تبليغات وسيع در رسانههاي جمعي _ وارد جريانهاي خشونتآميز شده اند_ هنوز آلودهي اين خشونت جهاني نگشته اند، هر چند سيستم سرمايهداري در صدد اجراي اين طرح ميباشد ولي تا اجراي آن شايد فاصلهي زيادي داشته باشيم.هنوز زنان با وجود تمامي اينها بزرگترين پيامآوران صلح و امنيت در جهانند و هزاران هزار تشكلها و انجمنها براي اين امر داير كردهاند و اين جاي بسي خوشحالي است، بنابراين با چنين وضعيتي مادر با القاي صلح، دوستي، زيبايي ميتواند كودك خود را تحويل جامعه دهد و روح او را تا ميتواند از خشونتهاي بيرويه و زيانآور صيقل دهد. در عصري كه جاي انسان و انسانيت و زيباييشناسي بسيار خالي است و پيشرفت سريع تكنولوژي بصورت كاذب و سريعتر از اخلاقيات و معنويات ـ خسارتهاي جبرانناپذيري را به بار آورده است، زنان كه اوقاتي آزادتر و روحي قابل قبولتر دارند ميتوانند جهان را با نگرشِ جديد دگرگون كنند و انقلابي عظيم به راه اندازند و توسعهي جهاني را با نگرشِ صلحطلبانه پيش برانند و اگر زنان اين امتياز را دارند كه روحي صلحطلب دارند و ترويج دهندهي صلح و آرامش و امنيتند بايد سعي كنند اين امتياز را از دست ندهند، چرا كه بعد از اين انسانها به صلح بيشتر از جنگ نيازمندند.همچنين زنان با اين امتياز ميتوانند موقعيت خود را به ثبوت برسانند و با برپائي پرچم صلح و آرامش جهاني، جايگاه انسانيِ خود را زيباتر بازيابند و موج ديگري را در جهان رايج گردانند كه جهان و بشريت تشنهي آن است.به امید چنین روزی
No comments:
Post a Comment